آشنایی با موضوع

اقتصاد سیاسی (Political economy) یا به شکل اختصاری PE در ابتدا عبارتی برای مطالعه ی تولید، خرید و فروش و رابطه ی آن ها با قانون و حکومت و توزیع درآمد ملی و دستمزد بود. در واقع اقتصاد سیاسی از کلمه ی یونانی «oikos» به معنی خانه و «nomos» به معنی قانون گرفته شده بود. امروزه اقتصاد سیاسی ممکن است به چیزهای بسیار متفاوت، از جمله تجزیه و تحلیل مارکسی، اعمال رویکرد انتخاب عمومی نشأت گرفته از مکتب شیکاگو و مکتب ویرجینیا، و به بیان ساده تر، توصیه هایی در مورد سیاست کلی اقتصادی یا هدف های خاص، که به وسیله ی اقتصاددانان به دولت یا عموم داده می شود، گفته می شود. اگرچه اقتصاد سیاسی جدید علاقه ای زیادی به این سؤال دارد که چگونه سیاست ها بر روی نتایج اقتصادی اثر می گذارند، اما بیشتر به وسیله روش مواجه شدن با این سؤال تعریف می شود. مخصوصاً بخش بزرگی از آن به وسیله به کار بردن ابزارهای رسمی و فنی تحلیل اقتصاد مدرن برای توجه کردن به اهمیت سیاست ها برای اقتصاد است. اقتصاد سیاسی عبارت است از علم قوانین تولید و توزیع نعمت‌های مادی در مراحل مختلف تکامل جامعه انسانی. به تدریج با رشد جامعه و مناسبات اجتماعی و اقتصادی اهمیت علم اقتصاد نیز بیشتر شد. اقتصاد سیاسی یک روش مطالعه علمی دربارهٔ پدیده‌های اجتماعی است. این رهیافت بر وجود ارتباط میان مولفه‌های سیاسی و اقتصادی در شکل‌دادن به پدیده‌های اجتماعی مبتنی است. به همین دلیل اگرچه اغلب زیرمجموعه علم اقتصاد دانسته می‌شود، باید آن را چیزی فراتر از علم اقتصاد محض دانست. اقتصاد سیاسی شاخه‌ای است از علوم اجتماعی که قوانین مربوط به تولید و توزیع درآمد و ثروت و اثرات آنرا در مراحل مختلف رشد و توسعه جامعهٔ بشری مورد بررسی قرار می‌دهد. اغلب مباحثی که امروزه در علم اقتصاد مورد بررسی قرار می‌گیرد، در گذشته در قلمرو اقتصاد سیاسی بطور پراکنده مطرح می‌شده‌است. اقتصاد سیاسی تحلیل فنی اقتصاد مدرن برای توجه کردن به اهمیت سیاست‌ها برای اقتصاد است. مطاله در مورد اقتصاد سیاسی کلاسیک به دو بخش تقسیم می شود: ۱- بحث در دفاع از خودتنظیمی بازار ۲- نظریه ی ارزش و توزیع بخش اول به ماهیت نظام بازار و رابطه اش با بازار مربوط می شود و بخش دوم به تولید و استفاده از مازاد اقتصادی مربوط می شود. اصطلاح اقتصاد سیاسی به رویکرد کلاسیک به معنی نظام برآوردن نیازهای شخصی متشکل از عاملهای خصوصی مستقل است. اساساً اقتصاد دانان کلاسیک نقش مهمی در معرفی و بسط دو مفهوم بنیادی داشتند. یعنی جدایی پذیری اقتصاد و تقدم قلمرو اقتصادی. آدام اسمیت پیدایش جامعه متمدن را نتیجه رفتار منفعت طلبانه و نه حاصل برنامه ریزی مشخص برای یک فرآیند سیاسی یا کارگزاری دولتی به وجود آمده توسط آنها، می دانست. مارکس این ایده را جلوتر برد. او فرآیندهایی را توصیف کرد که تغییرات دورانی، از روش های تولید، روابط اجتماعی و شیوه های زندگی به وجود آمدند و همگی پیامدهای ناخواسته تعقیب سود شخصی بوده اند. پیدایش اقتصاد سیاسی به تنزل مرتبه سیاست و ترفیع بخش غیر سیاسی زندگی مدنی کمک کرد. تنزل مرتبه سیاست را هیچ چیزی بهتر از استفاده دست نامریی آدام اسمیت نمی توانست بیان کند. استوارت می کوشد دو مفهوم مهم را با هم ترکیب کند. اول آنکه تغییر از نیروها و فرآیندهای درونی جامعه پدید می آید و نه با تصمیم دولت. دوم آنکه برای دولت در شناخت لزوم آن تغییرات و هدایت جامعه از طریق آنها نقش قایل است.
در این صفحه تعداد 714 مقاله تخصصی درباره اقتصاد سیاسی که در نشریه های معتبر علمی و پایگاه ساینس دایرکت (Science Direct) منتشر شده، نمایش داده شده است. برخی از این مقالات، پیش تر به زبان فارسی ترجمه شده اند که با مراجعه به هر یک از آنها، می توانید متن کامل مقاله انگلیسی همراه با ترجمه فارسی آن را دریافت فرمایید.
در صورتی که مقاله مورد نظر شما هنوز به فارسی ترجمه نشده باشد، مترجمان با تجربه ما آمادگی دارند آن را در اسرع وقت برای شما ترجمه نمایند.
متأسفانه هیچ مقاله ای در این موضوع وجود ندارد