کد مقاله کد نشریه سال انتشار مقاله انگلیسی نسخه تمام متن
4927442 1431828 2018 5 صفحه PDF دانلود رایگان
عنوان انگلیسی مقاله ISI
Short communicationAssessing linkage between soil phosphorus forms in contrasting tillage systems by path analysis
ترجمه فارسی عنوان
ارزیابی ارتباط بین فرمهای فسفر خاک در سیستمهای شخم متضاد به وسیله تحلیل مسیر
کلمات کلیدی
تجزیه خاک فسفر؛ خاکستر متعارف؛ بدون خاکستر؛ مدلهای فرضی
فهرست مطالب مقاله
چکیده

کلمات کلیدی

1.مقدمه

2. مواد و روشها

2.1. منبع داده ها

2.2. ایجاد مدلهای تحلیل مسیر

2.3. سهم بالقوه هر فرم فسفر در بافر کردن فسفر رزین 

3. نتایج و بحث

3.1. ایجاد مدلهای تحلیل مسیر

3.2. تاثیر شخم خاک بر شاخص فسفر فراهم خاک برای گیاه

3.3. پتانسیل فرمهای مختلف فسفر برای بافر کردن فسفر رزین 

4. نتیجه گیری

جدول 1. سهم مستقیم بالقوه فرمهای فسفر خاک در بافر کردن فسفر رزین پس از 23 سال سیستمهای بدون شخم

شکل 1. روابط بین فرمهای فسفر خاک در مخازن آلی و غیر آلی در خاک تحت 23 سال سیستم بدون شخم (a) و شخم متداول (b) با خیش زنی و چنگک کشی با دیسک هارو. حبابها نشان دهنده اندازه مخزن فسفر هستند. فلشهای سیاه مسیرهای مهم را نشان می دهند.
ترجمه چکیده
کاربرد روش تحلیل مسیر در جزء بندی شیمیایی متوالی هدلی می تواند درک ما درباره ارتباط بین فرمهای فسفر و فراهمی آن در خاکها را افزایش دهد. در این تحقیق ما نقش جزء بندی فسفر هدلی در بافر کردن فسفر استخراج شده با رزین (یک شاخص فراهمی فسفر خاک) در یک خاک شدیدا رسیِ اکسی سول (دارای (720 g kg−1 رس) و اعتبار مدلهای علت و معلولی فرضی برای دو سیستم شخم بلند مدت (23 سال) (سیستم با شخم متداول- CT و سیستم بدون شخم- NT) را به وسیله تحلیل مسیر ارزیابی نمودیم. این مدل که مسیر اجزاء کمتر لبایل فسفر آلی و غیر آلی تا اجزایی که بیشتر لبایل هستند، و از این اجزاء تا فسفر رزین که بالاترین p value را در NT (p=0.36) و CT (p=0.05) داشت، را توصیف کرد نشان دهنده این است که مدلهای پیشنهادی نماینده احتمالی روابط علت و معلولی آزمون شده هستند. این مدلها به ترتیب 75 و 93% از فسفر رزین (U= 0.25 و 0.07) را در سیستمهای CT و NT توصیف کردند. جریان بافری کننده اجزاء آلی در سیستم NT آشکارتر بود. هر چند مخزن فسفر آلی سهم مستقیمِ بیشتری در بافر کردن فسفر رزین در سیستم CT (94%) نسبت به سیستم NT (35%) دارد، که این به دلیل معدنی شدن بیشتر "فرمهای آلی فسفر با قابلیت دسترسی (یا لبایلیتی) متوسط" است که در نتیجه به هم زدن خاک رخ می دهد. از سوی دیگر، در سیستم NT بلند مدت، "فسفر غیر آلی دارای قابلیت دسترسی متوسط" سهم بالایی در بافر کردن مستقیم فسفر رزین (40%) نشان داد. اگرچه فسفر غیر آلیِ پیوند یافته با کلسیم (یا فسفر مرتبط با کلسیم) در خاکهای شدیدا هوازده جزء بسیار کوچکی از فسفر را تشکیل می داد، اما تحلیل مسیر نشان داد که این جزء یک منبع مستقیم فسفر در هر دو سیستمهای شخم خاک بود، اما این جزء منبع مهمتری برای بافر کردن فسفر رزین در خاک NT (16.7%) نسبت به CT (1.9%) بود، که دلیل آن مقدار فسفر بیشتر و ضریب مسیر بالاترِ این جزء در سیستم NT بود. جزء فسفر آلی و غیر آلی باقیمانده با هیچ یک از اجزاء فسفر ارتباط نداشت، که نشان می دهد این اجزاء در هر دو سیستم شخم نه منبع و نه مخزن فسفر بودند، یا نشان می دهد که آنها در یک آزمایش بلند مدت به طور همزمان به یک منبع و مخزن موقتی فسفر تبدیل شدند. نشان داده شد که تحلیل مسیر یک ابزار مهم برای تفسیر نتایج به دست آمده در جزء بندی شیمیایی متوالی فسفر است که درک ما از دینامیک فسفر خاک را در سیستمهای متضاد شخم افزایش می دهد.
موضوعات مرتبط
مهندسی و علوم پایه مهندسی انرژی انرژی های تجدید پذیر، توسعه پایدار و محیط زیست
چکیده انگلیسی


- Path analysis improve the understanding of soil P forms and availability in NT and CT.
- CT increase moderate labile organic P contribution to Resin-P due to mineralization.
- Moderate inorganic P was directly linked to Resin-P in NT.
- Resin-P was explained by P that comes from a weak HCl-P extraction, mainly in NT.
- Residual organic and inorganic P fraction were not related to any fraction of P.

Path analysis applied to sequential chemical fractionation of Hedley may improve our understanding on the linkage between P forms and its availability in soils. In this work, we assessed the role of Hedley-P fractions in buffering Resin-P (a plant-available soil P index) in a very clayey Oxisol (720 g kg−1 clay) and the validity of the postulated causal models for two long-term (23-yr) tillage systems (conventional-CT and no-till-NT) by path analysis. The model that accounted for the path from the less labile organic and inorganic P fractions to more labile ones, and from these fractions to the Resin-P showed the highest p value in NT (p = 0.36) and CT (p = 0.05), showing that the proposed models are a plausible representation of the tested causal relationships. These models explained 75 and 93% of Resin-P (U = 0.25 and 0.07) in CT and NT systems, respectively. The buffering flux of organic fractions was more pronounced in NT. However, the organic P pool has a higher direct contribution to buffer Resin-P in CT (94%) than in NT (35%), due to higher mineralization of organic P forms with moderate lability caused by soil disturbance. On the other hand, in the long-term NT, moderate inorganic P showed a high contribution to directly buffer Resin-P (40%). Although inorganic P associated with Ca is a very small fraction of P in strongly weathered soils, the path analysis showed that this fraction was a direct source of P in both soil tillage systems, but it was more important source to buffer Resin-P in NT (16.7%) than in CT (1.9%) due to the higher P content and path coefficient of this fraction in NT. Residual organic and inorganic P fraction were not related to any fraction of P, indicating that these fractions were neither a sink nor a source of P in both tillage systems, or that they become a temporary source and sink at the same time in the long-term experiment. The path analysis showed to be an important tool to interpret the results obtained in sequential chemical fractionation of P, improving our understanding of the soil P dynamics in contrasting tillage systems.

ناشر
Database: Elsevier - ScienceDirect (ساینس دایرکت)
Journal: Soil and Tillage Research - Volume 175, January 2018, Pages 276-280
نویسندگان
, , , , ,