مرگ مغزی به وضعیت غیرقابل بازگشت همه عملکردهای مغز اطلاق میشود. درچنین وضعیتی همه نورونهای مغز درنتیجه هیپوکسی تخریب میشوند. مرگ مغزی یکی از معیارهای قطعی تعیین کننده مرگ است. (معیار دیگر از بینرفتن گردش خون و تنفس است) برای تشخیص مرگ مغزی باید تمامی اعمال مغزی به صورت غیرقابلبرگشت از بین رفتهباشند. مرگ مغزی به طور واضح با حالت زندگی نباتی متفاوت است. در حالت مرگ مغزی تمام قسمتهای مغز از جمله ساقه مغز از بین رفته است و تنفس بدون دستگاه تنفس مصنوعی وجود ندارد. این در حالی است که در حالت زندگی نباتی فرد بدون دستگاه دارای تنفس خودبخودی است. اولین توصیف توقف فانکشن مغز با مفاهیم امروزی در ۱۹۵۹ انجام شد. اگرچه موضوع بویژه با رشد پیوند اعضا با کنتراورسی های زیادی روبرو شد. کرایتریای مرگ مغزی در ۱۹۶۸ یکسال بعد از پیوند قلب تدوین گردید. همچنین تنوع فرهنگی و مذهبی منجر به برخورد های متفاوت زیادی به مرگ مغزی شده است و هیچ توافق عمومی در رابطه با کرایتریاهای تشخیصی وجود ندارد. بسیاری از کشورها قوانین مورد نیاز برای مرگ مغز را وضع کرده اند بخصوص با عنوان شرط لازم برای دادن عضو.
معیارهای فعلی برای تعیین مرگ مغزی عبارتنداز: 1- عدم پاسخ دهی به تحریکات (تخریب منتشر کورتکس مغز): بیمار باید به تحریکات حسی شامل درد و کلام پاسخی نشان ندهد. 2- از بین رفتن رفلکسهای ساقه ی مغز (تخریب ساقه مغز): رفلکسهای مردمک، قرنیه و حلقی دهانی باید از بین رفته باشند. رفلکساکولوسفالیک و رفلکس اکولووستیبولار سبب حرکت چشمها نمیشوند. ۳- آپنه (تخریب تنه مغزی): فعالیت تنفسی وجود ندارند. که با رسیدن فشار دیاکسید کربن بیمار به ۶۰ میلیمتر جیوه مشخص میشود بهطوریکه با تجویز اکسیژن ۱۰۰ ٪ نیز فعالیت تنفسی وجود ندارد. 4- نتایج الکتروآنسفالوگرام: درالکتروانسفالوگرافی امواج الکتروآنسفالوگرام مغزی صاف است. تداوم اختلال عمل مغز معیارهای مرگ مغزی باید به مدت کافی ادامه یابند معمولا با گذشت ۶ تا ۲۴ ساعت تشخیص، گذاشته میشود. برگشت پذیری اختلال عمل مغز علت اغما باید مشخص شود، تابلوی بالینی را توجیه کند و غیر قابل بازگشت باشد. مسمویت با داروهای آرامبخش، هیپوترمی، بلوک عصبی عضلانی و شوک باید رد شوند زیرا این اختلالات سبب بروز سندرم بالینی شبیه به مرگ مغزی میشوند که برگشت پذیرند.
در این صفحه تعداد 268 مقاله تخصصی درباره مرگ مغزی که در نشریه های معتبر علمی و پایگاه ساینس دایرکت (Science Direct) منتشر شده، نمایش داده شده است. برخی از این مقالات، پیش تر به زبان فارسی ترجمه شده اند که با مراجعه به هر یک از آنها، می توانید متن کامل مقاله انگلیسی همراه با ترجمه فارسی آن را دریافت فرمایید. در صورتی که مقاله مورد نظر شما هنوز به فارسی ترجمه نشده باشد، مترجمان با تجربه ما آمادگی دارند آن را در اسرع وقت برای شما ترجمه نمایند.
مقالات ISI مرگ مغزی (ترجمه نشده)
مقالات زیر هنوز به فارسی ترجمه نشده اند. در صورتی که به ترجمه آماده هر یک از مقالات زیر نیاز داشته باشید، می توانید سفارش دهید تا مترجمان با تجربه این مجموعه در اسرع وقت آن را برای شما ترجمه نمایند.
Keywords: مرگ مغزی; Daño cerebral catastrófico; Donación de órganos y tejidos; Medicina de crÃticos; Medicina de urgencias; Muerte encefálica; Trasplante de órganos; Unidades de Cuidados Intensivos; Ventilación; Brain death; Critical care; Devastating brain injury; E
Keywords: مرگ مغزی; Muerte encefálica; Doppler transcraneal; Diagnóstico; Donante de órganos; Brain death; Transcranial Doppler; Diagnosis; Organ donor;
Keywords: مرگ مغزی; Trasplante cardiaco; Donación de órganos y tejidos; Listas de espera; Preservación de órganos; Muerte encefálica; Heart transplantation; Organ and tissue donation; Waiting lists; Organ preservation; Brain death;
Keywords: مرگ مغزی; Organ donation; Brain death; Non heart beating donation; Transplantation; Non-terapheutic elective ventilationDonación de órganos; Muerte encefálica; Donación en asistolia; Trasplantes; Ventilación electiva-no terapéutica
Keywords: مرگ مغزی; Don d'organe; Cartes de donneur; Prélèvement d'organe; Refus de participer; Attitude face à la mort; Religion; Mort cérébrale; Organ donation; Donor cards; Organ harvesting; Refusal to participate; Attitude to death; Religion; Brain death;
Keywords: مرگ مغزی; Ethics; Organ donation; Brain death; Life-sustaining treatment limitation; Ãtica; Donación de órganos; Muerte encefálica; Limitación del tratamiento de soporte vital;
Keywords: مرگ مغزی; Ética; Donación de órganos; Muerte encefálica; Limitación del tratamiento de soporte vitalEthics; Organ donation; Brain death; Life-sustaining treatment limitation
Keywords: مرگ مغزی; brain death; death; ethics; intensive care units, neonatal; intensive care units, paediatric; organ transplantation; paediatrics; tissue and organ procurement;